دختر خسته از دانشگاه به منزل برگشته و بسار ناراحت و کم حوصله است. مادر به او نزدیک می شود و سعی می کند دلیل ناراحتی دخترش را بفهمد. بعد از مدتی پیگیری، دختر بالاخره آن چه که او را ناراحت کرده بیان می کند. وقتی مادر متوجه موضوع می شود،باب نصیحت را باز می کند؛ ولی هنوز چند کلمه ای نگفته که دختر با عصبانیت و آشفتگی فراوان گفتگو را قطع و با قهر محل را ترک می کند.
مادر حیرت زده است که چرا دخترش از این نصیحت ناراحت شده است، آیا او حرف بدی زده است؟
پسر چند روزی است که کلافه بنظر می رسد و به همین دلیل پدرش در صدد کمک به او بر می آید و در یک فرصت مناسب، دربارة موضوعی که به ناراحتی پسرش انجامیده با او صحبت می کند تا بتواند به او کمک کند. پسر مشکل خود که عدم موفقیت تحصیلی است را با پدر در میان می گذرد که به عصبانیت پدر میانجامد. پدر، سرزنش کردن را شروع می کند: «چرا؟ به چه دلیل در تحصیل ضعف داری؟ مگر کار می کنی ؟ و ...». پدر در حال عصبانیت و سرزنش کردن متوجه صدای بسته شدن در منزل می شود؛ پسرش با ناراحتی فراوان خانه را ترک کرده است.
در میان جوانان، اتفاق هایی مانند آن چه که در بالا مطرح شد نادر نیست. علی رغم این که بسیاری از والدین با حسن نیت و با علاقه و اشتیاق فراوان سعی می کنند به فرزندان خود نزدیک شده و به آنان کمک کنند تا موانع و سختی های زندگی را با راحتی و تدبیر بهتر بر طرف کنند، گاهی با واکنش های کاملاً متفاوتی از سوی آنان روبرو می شوند به نظر شما مشکل کجاست؟
برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...