مسلم است که شما والدین خود را دوست دارید اما رابطه بین والدین و فرزندان جوانشان میتواند چالشبرانگیز باشد. هر دوی شما در سنی هستید که ممکن است با چالشهای جدیدی مواجه باشید، بازنشستگی یا تغییرات کاری، مسائل مربوط به سلامت، نگرانی درباره آینده، و غیره مسائلی هستند که انتظار میرود روی رابطه شما با والدینتان اثر بگذارد. اما همانطور که شما تغییر میکنید، رابطه شما با والدینتان نیز باید تغییر کند. بخشی از این تحول نیازمند ایجاد رابطهای جدید است. رابطه شما باید از رابطه والد و کودک به رابطه بین دو فرد بالغ تغییر کند. شما یک زیربنای مشترک برای رابطه با یکدیگر دارید؛ عشق و خاطرات مشترک. با اضافه کردن احترام متقابل و علاقه میتوانید رابطه مؤثرتری با والدین خود نسبت به دوران کودکی برقرار کنید.البته بعضی چیزها تغییر نخواهد کرد، مادر شما ممکن است هنوز با عقاید ناخواسته خود درباره وزن شما یا نظم اتاقتان، شما را آزار بدهد و پدرتان هنوز با نظرات خود درباره نحوه رانندگی، شما را عصبی کند. تنها راه حل این است که به بهترین جنبههای وجود آنها عشق بورزید و بیاموزید که بقیه جنبهها را بپذیرید. علاوه بر آن یازده راه حل زیر میتواند در ایجاد یک رابطه بالغانه با والدینتان مفید باشد.
برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
۱) به آنها نه به چشم والدینتان، بلکه مانند افراد بالغ دیگری که با آنها رابطه دارید؛ نگاه کنید. والدین شما ممکن است هنوز با شما مانند یک کودک رفتار کنند، هرچند که شاید شما ازدواج کرده و حتی فرزندانی داشته باشید. تنها راه این است که به آنها کمک کنید تا بیاموزند که با شما بهعنوان فردی بالغ رفتار کنند. برای اینکار ابتدا باید شما به آنها احترام بگذارید وبا آنها بالغانه رفتار کنید. پیش از تعامل با والدینتان از خود بپرسید در چنین موقعیتی با دوستانتان چگونه برخورد میکردید؟ با آنها نیز همانگونه رفتار کنید.
۲) گفتگوهایتان را محدود به صحبت درباره افراد خانواده یا زندگی شخصی خود نکنید.مطالب بسیاری در دنیای گسترده پیرامونتان وجود دارد که میتوانید درباره آنها با پدر و مادرتان به گفتگو بنشینید. بدینگونه به آنها فرصت میدهید تا بیشتر از افکار و تغییرات شما مطلع شوند. سعی کنید نوع گفتگوی شما با والدینتان چندان تفاوتی با دوستانتان نداشته باشد.
۳) شوخ طبعی خود را حفظ کنید.وقتی با والدین خود سر و کار دارید، خنده میتواند رهاییبخش باشد. از یک سو به شما کمک میکند تا با بدخلقیهای آنها کنار بیایید و از سوی دیگر شما را به یکدیگر نزدیکتر میسازد. شوخی کردن، خواندن مقالات یا ایمیلهای خندهدار یا دیدن فیلمهای شاد با یکدیگر به بهبود رابطه شما کمک خواهد کرد.
۴) به والدین خود بگویید که چه چیزهایی باعث رنجش شما میشود.اگر شما پدر و مادر خود را دوست دارید، اما رفتارهای آنها شما را عصبی میکند و آرامش خود را از دست میدهید، ساکت نمانید و به آرامی و با احترام با آنها گفتگو کنید؛ برای مثال اگر مادر شما در محل کار به دفعات به شما زنگ میزند و مانع تمرکزتان در محیط کار میشود به او بگویید هرچند دوست دارید با او گفتگو کنید، اما متأسفانه نمیتوانید در زمانی که مشغول به کارید گفتگوی مناسبی با او داشته باشید و سپس زمانی را مشخص کنید که برای هر دوی شما مناسب باشد.
۵) از والدین خود برای هر مسئله کوچکی کمک نخواهید.گاهی درخواست نظر والدین و سعی در جلب تأیید یا موافقت آنها مانع از آن میشود که شما بهعنوان فردی بالغ برای خود تصمیمگیری کنید. واقعیت این است که هرچند آنها بهترین چیزها را برای شما میخواهند، اما این شما هستید که باید برای خود تصمیمگیری کنید.
۶) موقعیتها و زمانهایی را برای یادآوری و گفتگو درباره خاطرات قدیمی اختصاص دهید.با آنها به تماشای فیلمها و عکسهای قدیمی بپردازید. به داستانهای آنها درباره وقایع و افراد قدیمی گوش دهید. فرصتهایی را ایجاد کنید تا آنها راجع به خود، غم و شادیهایشان و وقایع مهم زندگیشان با شما صحبت کنند تا از این طریق احساس ارزشمندی نمایند.
۷) از آنچه والدینتان برای شما انجام دادهاند قدردانی کنید.مادر شما ممکن است فردی ریزبین و خردهگیر باشد، اما علاوه بر این او چیزهایی را که دوست داشتید نیز برایتان فراهم میآورد. پدرتان ممکن است فردی سختگیر بوده باشد، اما روزی را به خاطر آورید که به شما در رفع خرابی ماشینتان کمک کرده است. نکته این است که والدین شما هنوز کارهای بسیاری برایتان انجام میدهند که سزاوار توجه و قدردانی شماست.
۸) علایق مشترک را پیدا کرده و روی آن کار کنید.در کودکی آیا شما و پدرتان به تیم فوتبال خاصی علاقهمند بودید؟ آیا شما و مادرتان با یکدیگر کیک میپختید؟ این خاطرات شاد را با فعالیتهای مشترک و جدید جایگزین کنید. خرید کردن، پیادهروی، و فعالیتهای مشترک در هر سنی به نزدیکی رابطه شما کمک میکند.
۹) درباره خواستههای خود و آنچه هستید صادق باشید. والدین شما ممکن است از برخی جنبههای زندگی شما در سنین رشدتان ناراضی باشند، اما تا زمانی که شما به آن اهمیتی ندهید؛ آنها نیز خود را با این مسئله وفق خواهند داد. راجع به خصوصیات خود و آنچه به راستی هستید یا میخواهید باشید به آرامی، اما صریح با والدینتان صحبت کنید و به آنها اجازه دهید تا شما را با خصوصیات منحصر به فرد شما بپذیرند.
۱۰) اجازه ندهید والدینتان در شما احساس گناه ایجاد کنند.اگر والدینتان شما را به این علت که با آنها تماس نمیگیرید، به ملاقاتشان نمیروید، یا توقعات آنها را برآورده نمیسازید؛ سرزنش میکنند، در دام طعنه و کنایههای آنها نیافتید و احساس گناه نکنید. مگر اینکه شما خود نیز از این قضیه متأسف باشید، در این صورت به سرعت عذرخواهی کرده و راهی برای جبران آن پیدا کنید. شما هیچ اجباری ندارید تا در بازی احساس گناه والدینتان شرکت کنید، شما بهعنوان فردی بالغ و مستقل و بر اساس اراده خود عمل میکنید.
۱۱) استقلال والدینتان را محترم بشمارید.گاهی این فرزندان هستند که حاضر نیستند از نیاز خود به مراقبتهای والدینشان صرفنظر کنند. اگر شما بعد از ازدواج به جای همسرتان از پدرتان برای رنگ کردن اتاقتان کمک میگیرید یا دوست دارید که والدینتان باید هر زمان که شما نیاز داشتید از فرزندانتان نگهداری کنند، باید برای آن فکری کنید. والدین شما نیز به اندازه شما به آزادی و استقلال نیاز دارند.