اورژانس روانشناسی

حرمت نفس و عزت نفس دو کلمه معادل بوده و تفاوتی با هم ندارند و تنها تفاوت آنها، اختلاف در انتخاب کلمات است. امابین عزت نفس و اعتماد به نفس تفاوتهایی وجود دارد که برای درک آن به این مطالب توجه کنید:

برای مشاهده ی متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

تحقیقات اخیر در مورد عزت نفس آن را به عنوان داشتن احساس ارزشمندی یا احساس خوبی در مورد خود و یا احساس کارایی یا شایستگی تعریف کرده اند. بندورا (1969) معتقد است که هر دو تعریف درست است و عزت نفس را به عنوان "اعتماد به به توانایی هایمان برای فکر کردن ، اعتماد به توانایی هایمان در مقابله با چالش های بنیادی و اساسی زندگی و اعتقاد به حق مان برای موفقیت و شادکامی همچنین احساس شایستگی ، استحقاق دفاع از نیاز ها و خواسته ها و دستیابی به ارزش می داند ." او این دو عامل را "خود کارآمدی" و "احترام به خود" می نامد مراک (1999) عزت نفس را به عنوان یک پدیده رشدی می دانست . تجارب کودکی و تربیت از عوامل اساسی هستند که عزت نفس را می سازند . با این حال تجارب بزرگسالی و چگونگی دست یابی به این تجارب نیز بر سطوح عزت نفس ما تاثیر گذار است . احتیاجات زندگی ثابت نیستند؛ بنابراین سطوح عزت نفس بسته به آنچه که در زندگی یک فرد اتفاق می افتد و اینکه چگونه فرد می تواند بر آنچه که اتفاق افتاده فائق بیاید ، نوسان دارد . خطاها ، داغدیدگی ، مریضی ، تحصیلات ، کسب مهارت ، وظایف والدینی ، قربانی شدن یا ارتکاب جرم ، طلاق و ارتقای شغلی همگی سطوح عزت نفس ما را تحت فشار و تاثیر قرار می دهد . روبرو شدن با این حوادث هم به وسیله عوامل درونی مانند عزت نفس و هم عوامل خارجی مانند خانواده قدرتمند و شبکه های اجتماعی ، پول ، حمایت عاطفی ، دسترسی به تسهیلات ، نقل و انتقال و هر منبع دیگری که اغلب به طور روزانه دریافت می شود؛ ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
همچنین ما می دانیم که مردم در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی دارند و این همان حیطه ای است که ما تمایل داریم درباره اعتماد به نفس صحبت کنیم . تعریف اعتماد محدود است ، اما به طور کل به عقیده یک فرد درباره توانایی ها و اسنادهای او در توجه به ابعاد خاص خودش یا موقعیت های خاصی که با آن مواجه می شود ، برمی گردد که به اعتماد به نفس وابسته به موقعیت اشاره دارد (الدرد ، 2002). مثلا یک فرد ممکن است به طور کلی یک سطح ثابت از عزت نفس را دارا باشد ؛ اما وقتی در مقابل یک گروه بزرگ از تماشاگران قرار می گیرد اعتماد به نفسی نداشته باشد .
نورمن و هایلند (2003) اظهار کردند که سه عنصر برای اعتماد به نفس وجود دارد :
• شناخت : دانش فرد درباره توانایی هایش .
• عملکرد : توانایی انجام کاری .
• هیجانات : احساس راحتی در شکل دادن به دو حالت یا وضع به طور همزمان .
رشد و پرورش اعتماد به نفس نیاز به تطبیق و همساز نمودن همه جنبه ها دارد . یادگیری بزرگسالان می تواند به رشد اعتماد به نفس موقعیتی آنها کمک نماید . تحقیقات همچنین نشان دادند که افزایش اعتماد به نفس موقعیتی با یادگیری در دوره بزرگسالی می تواند به سایر حیطه های زندگی فردی نیز قابل انتقال بوده و از این رو بر سطوح کلی اعتماد به نفس تاثیر گذار باشد .
اعتماد به نفس و عزت نفس مفاهیم پیچیده ای هستند و با وجود اینکه با یکدیگر مرتبط هستند اما دقیقا شبیه به هم نیستند. این درحالی است که این دو عبارت به جای یکدیگر به کار برده می شوند .
در حالی که توافق کلی در مورد ماهیت دقیق اعتماد به نفس و عزت نفس وجود ندارد ، این دو عبارت ترکیبی دوری ( یا جایگزین شونده) دارند . تحقیق "جاذبه اعتماد " یکی از معدود قطعات تحقیقی بود که تلاش کرد تا اعتماد به نفس ، عزت نفس و ارتباط بین این دو را توصیف و تعریف کند. تحقیقات در این مورد در حیطه مرتبط با یادگیری بزرگسالان در حال افزایش است . اگر چه هنوز هم به طور کلی کمیاب تر از آن است که بتواند به وسیله محدویت ادبیات تحقیق در دسترس در این زمینه مورد اثبات یا اظهار نظر قرار گیرد .
جستجو برای فهم عزت نفس و اعتماد به نفس و تعریف آنها در ارتباط با زمینه های یادگیری می تواند به ما کمک کند روشن کنیم که وقتی ما عزت نفس و اعتماد به نفس مثبت مان را ارتقاء می دهیم، تلاش می کنیم به چیزی برسیم؛ و وقتی بدانیم چه چیزی را می خواهیم بدست بیاوریم، فکر کردن به اینکه چگونه می توان آن را انجام داد و چگونه می توان به بهترین وجه آن را بدست آورد و ثبت و ضبط کرد آسانتر می شود .