اورژانس روانشناسی

پاسخگویی به سوالات شما، در راستای حفظ و ارتقاء سلامت روان با شماره های شبکه هوشمند ذکر شده و از طریق خطوط تلفن ثابت فراهم می باشد ................................................................« اورژانس روانشناسی در خدمت ارتقای سطح بهداشت روان » ...............................................................

اورژانس روانشناسی

اورژانس روانشناسی

دارای مجوز از نظام مشاوره و روانشناسی جمهوری اسلامی ایران
------------------------
پرسش و پاسخ مسائل کودک و نوجوان، اضطراب، افسردگی، خانواده، ازدواج، جنسی، اعتیاد، فقدان و جدایی. مشاوره تحصیلی
...............................
شماره تماس از استان تهران : 9092301569
...............................
«پاسخگویی به سوالات شما در هر روز و حتی ایام تعطیل»
...............................

اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان و روش های افزایش آن

بسیاری ازمتخصصین بر این باورند علت رفتارهای غلط نوجوانان مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهکاری ، مصرف سیگار، افت تحصیلی و... می تواند ریشه در کمبود یا ضعف اعتماد به نفس آنها داشته باشد. درواقع اگر نوجوان از خودباوری و عزت نفس مطلوبی برخوردار باشد از موفقیت و کارآمدی بالاتری نیز برخوردار بوده و از آسیب های روانی و اجتماعی مصون خواهد ماند... باید گفت اعتماد به نفس از دوران کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل می گیرد. به عنوان نمونه اگر کودکی در محیطی پر از ترس بزرگ شود، یاد می گیرد که بترسد یا اگر در محیط پر از تشویق بزرگ شود، به خوبی می آموزد که اعتماد کند. درواقع عزت نفس کودکان به نوع نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند، برمی گردد و رفتارهایی مانند طرد، عدم محبت، عدم توجه، غفلت، جدی نگرفتن، توجه به نکات منفی، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه، انتظار بیش از حد و بد رفتاری با کودک باعث کاهش عزت نفس او در همه مراحل رشد به ویژه دوران نوجوانی می شود. از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبت، توجه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب، افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان را به همراه دارد. از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم گیری مناسب هم نخواهد داشت.اگر یکی از نزدیکان شما اختلال دوقطبی دارد، عشق و حمایت شما در روند بهبودی و درمانش تاثیر مهمی خواهد گذاشت. شما می توانید با آگاهی از این بیماری و دادن امید و روحیه، در درمان او شریک باشید. البته فراموش نکنید که باید مراقب سلامت جسمی و روانی خود هم باشید.مواجه شدن با بالا و پایین های اختلال دوقطبی کار دشواری است. خلق و رفتارهای یک بیمار دوقطبی بر همه اطرافیان به خصوص اعضای خانواده و دوستان نزدیک تاثیر می گذارد. در طول دوره مانیک، آنها باید با رفتارهای افراطی، تقاضاهای غیرمنطقی و تصمیمات غیرمسئولانه مواجه شوند و پس از طی شدن مانیا معمولا باید با پیامدهای این رفتارها دست و پنجه نرم کنند. اعضای خانواده در طول دوره افسردگی عزیز خود، با این مشکل روبرو هستند که بیمار انرژی لازم برای انجام کارها و مسئولیتهایش را ندارد. خبر خوب این است که اکثر افراد با اختلال دوقطبی می توانند با دارو و رواندرمانی و حمایت شما، خلق خود را به ثبات برسانند. در ادامه راهکارهایی برای کمک به این افراد پیشنهاد شده است

برای مشاهده ی متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید ...

از کجا متوجه شویم نوجوان مان اعتماد به نفس مناسبی دارد؟ نوجوانی که از اعتماد به نفس مطلوبی برخوردار است همواره مستقل عمل می کند، مسوولیت پذیر است و متکی به فرد خاصی نیست. یک نوجوان با اعتماد به نفس مطلوب از حضور در یک جمع غریبه و ناشناس احساس ترس نمی کند، گوشه گیر و پرخاشگر نیست و همیشه نسبت به پیشرفت هایش افتخار می کند و دامنه وسیعی از هیجان ها و احساسات را بروز می دهد. در عین حال، ناکامی را نیز به راحتی می پذیرد و خیلی راحت عقایدش را با منطق در جمع مطرح و از آن دفاع می کند. در مقابل، نوجوانی که اعتماد به نفس پایینی دارد همیشه توانمندی های خود را دست کم می گیرد، احساس درماندگی می کند و به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد. این نوجوان، دامنه محدودی از احساسات و عواطف را بروز می دهد و از موقعیت های جدید و تازه دوری می کند و همواره نقاط ضعف خود را می بیند و خودش را سرزنش می کند. ·        رابطه میان خجالت و اعتماد به نفس در نوجوانان. بروز هرگونه اضطراب و نگرانی موقع قرار گرفتن در محیط های اجتماعی و گروه های فامیلی، تعریف مناسبی برای واژه خجالت کشیدن است و بروز این حس در نوجوانان به دوران کودکی آنها باز می گردد. کودکی که در مقابل پرسش های دیگران، پاسخی نمی دهد، تمایلی به شرکت در فعالیت های گروهی مهدکودک ندارد یا به مکان هایی مانند زمین بازی مدرسه نمی رود مگر اینکه از طرف یکی از والدین یا دوستان نزدیک مورد حمایت قرار بگیرد، در نوجوانی نیز با حس کم رویی و خجالت مواجه خواهد شد. البته بسیاری از کودکان در بعضی از موقعیت ها مانند مهدکودک یا پیش دبستانی خجالتی هستند. در این بین نباید فراموش کرد یک شخصیت درون گرا، خود به تنهایی مشکلی به وجود نمی آورد اما زمانی یک رفتار خجالتی می تواند آزار دهنده باشد که او را از داشتن دوست ، شرکت در بازی و دیگر فرصت های یادگیری دور می کند که این موضوع خود می تواند مشکل ساز باشد و از یک کودک خجالتی، یک نوجوان خجالتی و با اعتماد به نفس پایین بسازد. ·        خجالتی بودن می تواند ژنتیکی باشد. بررسی های اخیر محققان دانشگاه هاروارد روی ۵۵۰ نوزاد نشان می دهد که میل به کم رویی ممکن است ژنتیکی باشد اما محیطی که کودک در آن رشد می کند نیز تاثیر شگرفی در خجالتی یا اجتماعی شدن یک نوجوان دارد. درواقع میل به کم رویی یا خجالتی بودن با توجه به شرایط خانه نظیر بی ثباتی در تربیت فرزند ، اختلافات خانوادگی، انتقاد تند و اقتدار خواهر و برادر بیشتر خواهد شد. البته والدینی که فرزندان خود را باور دارند و همواره از آنها حمایت می کنند، باعث می شوند تا نوجوان در تعاملات اجتماعی و خانوادگی خود راحت تر برخورد کند، اعتماد به نفسش تقویت شود و به یک نوجوان خجالتی تبدیل نشود. در عوض، دست انداختن و مسخره کردن کودک ، بیان کردن نقاط ضعف، اشتباهات، عقاید و احساسات شخصی او در جمع ، تاکید بر خجالتی بودن نوجوان و تحمیل ارتباطات اجتماعی چاره ساز نخواهد بود و کمکی به رفع این مشکل در دوران نوجوانی او نخواهد کرد. ·        آدم خجالتی چه شکلی است؟ نباید فراموش کرد افراد خجالتی از نظر فیزیولوژیک خصوصیاتی دارند که در اعمال و رفتار آنها ظاهر می شود و تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلالات تنفسی، تغییرات صدایی هنگام صحبت و... از جمله این عوامل است. در این میان برخی از رفتارهای اضطرابی، بیشتر در نوجوانان دیده می شود. مخفی کردن خود از اطرافیان و آشنایان و فرار کردن از جمع، به لکنت افتادن، مضطرب و دستپاچه بودن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، خود توجهی بیش از حد، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و خلاقیت های ذهنی از جمله این رفتارها در میان نوجوانان است و اگر این مشکل در دوران نوجوانی حل نشود ممکن است فرد تا پایان عمرش خجالتی باقی بماند. در این بین، یکی از احساسات ناخوشایندی که به نوجوانان خجالتی منتقل می شود احساس تنفر و بیزاری بی دلیل از افراد دیگر یا خودکم بینی و حسادت نسبت به آنهاست که باید این گونه افکار را شناخت و به کمک روش های گفته شده نسبت به حل آنها اقدام کرد. ترس از شرکت در فعالیت های اجتماعی، یکی از عوامل مهم بروز خجالت در نوجوانان و ایجاد این حس تنفر در آنهاست. البته باید در نظر داشت شیوع خجالتی بودن به ویژه در دوره بلوغ از سایر مراحل دیگر رشد بیشتر است و این وظیفه خانواده و کادر آموزشی مدرسه است که اعتماد به نفس نوجوان را تقویت کنند و به او بیاموزند اعتماد به نفس از جمله مهارت های زندگی و کلید طلایی رسیدن به موفقیت است و هیچ وقت هم برای به دست آوردن اعتماد به نفس مثبت دیر نیست. ما می توانیم اعتماد به نفس را به عنوان یک برنامه به آنها القا نماییم . روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان به شرح زیر می باشد: 1.      پذیرش ویژگی های مثبت و منفی خود. پذیرش محدودیت ها و توانمندی ها در کنار هم نکته ای است که نباید آن را نادیده گرفت چرا که هر فردی حداقل یک یا چند نقطه ضعف دارد اما مهم این است که نوجوان نقاط ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی بپذیرد و از آنها احساس گناه و شرمساری نکند چرا که هیچ فردی نمی تواند انسانی کامل باشد. درواقع یک نوجوان موفق با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت و ضعف خود احساس رضایت و خوشنودی می کند و اجازه نمی دهد تا محدودیت ها و نقاط ضعف جلوی موفقیت های او را بگیرد چرا که همواره درصدد برطرف کردن نقاط ضعف خود است. 2.      تشویق نوجوانان. همواره توانایی ها و موفقیت های کوچک نوجوان باید مورد تشویق و تحسین خانواده قرار گیرد و از فعالیت های سازنده و عواطفش حمایت شود. البته این به آن معنا نیست که همه رفتارهای نادرست نوجوان را نادیده بگیرید تا دچار اعتماد به نفس کاذب شود بلکه باید با او به گفت وگو بنشینید و با تکیه بر منطق و خرد نکردن شخصیت فرزندتان، مشکلات را حل کنید و مراقب باشید اعتماد به نفسش تخریب نشود. از طرفی شما به عنوان والدین باید بدانید گوش کردن به حرف های نوجوان و تایید عقاید مثبت و کوچک نشمردن او در جمع، تاثیر بسزایی در افزایش اعتماد به نفس او دارد. 3.      احترام گذاشتن به نوجوانان. بخش بزرگی از خود باوری در کودکان از اینکه او فکر کند شما او را می بینید به وجود می آید. هنگامی که کودک متقاعد می شود که برای والدینش دوست داشتی ومورد احترام است او تمایل پیدا می کند که ارزش های خود را به عنوان یک فرد بپذیرد. بسیاری از کودکان میدانندکه آنها مورد علاقه والدینشان هستند اما اعتقاد به اینکه توسط آنها محترم شمرده می شوند را ندارند. 4.      تصحیح باورهای نادرست نوجوانان. باورهای نادرست او را اصلاح کنیم. مثلا” فرزندمان در مدرسه دانش آموز خوبی است امّا با درس ریاضی مشکل دارد. او ممکن است با خود بگوید:” من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیریم، پس یک دانش آموز بد هستم ” و این تفکّر غلط می تواند او را مستعد شکست سازد. او را تشویق می کنیم که به موقعیّت ها با دید بهتری بنگرد، شاید طرح سوالاتی سودمند برای پیدا کردن دیدگاه جدید در مورد خود و شرایط حاضر او این باشد" آیا میشه به این طرز فکرت طور دیگری هم نگاه کرد" و یا "شواهد تایید کننده این فکر و شواهد رد کننده این فکر را برسی کنید."  و در نهایت از او بخواهید تا راه حل مناسبی پیشنهاد کند «مراجعه شود به مبحث مهارت حل مساله». 5.      دادن مسئولیت به صورت پلکانی. همانطور که اشاره شد، اگر کودک ضمن انجام فعالیت های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم گیری مناسب هم نخواهد داشت. پیشنهاد می کنم که که والدین نقاط قوت کودکان را تشخیص دهند ،سپس به ترتیب مهارت هایی که بیشترین شانس برای موفقیت در آن وجود دارد را انتخاب کنید و بکار گیرید(از ساده ترین تا پیچیده و سخت ترین) و اگر لازم است به او پاداش دهید. 6.      حمایت کردن و آزادی عمل دادن. باید به عنوان والدین نوجوان، یاد بگیرید تا از فرزند خود در محیط های نا آشنا حمایت کنید، تنهایش نگذارید و اجازه بدهید قبل از شرکت کردن در جمع آن را به دقت بررسی کند. حتی می توانید نمایش های خانوادگی ترتیب دهید و گفتن و انجام دادن کارهایی که برای کودک یا نوجوان شما سخت به نظر می رسد را با او تمرین کنید. در عین حال باید به بچه ها کمک کنید تا کارهایی را در زمانی که افراد خانواده یا دوستان دور هم هستند، انجام دهند. به عنوان نمونه کودک یا نوجوان شما می تواند در حضور میهمانان وسایل میز شام را بچیند تا به اصطلاح خجالت اش بریزد. از طرفی باید اجازه بدهید فرزندتان برخی مشکلات و مسایل اش را خودش حل کند حتی اگر به سختی آن را انجام دهد. در این بین باید اطمینان خود را به توانایی فرزندتان برای رویارویی با مشکلات و پیدا کردن راه حل مناسب نشان دهید تا با اعتماد به نفس لازم، به بهترین نتیجه ممکن برسد . 7.      از حمایت افراطی اجتناب کنید. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می گیرند و اجازه نمی دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن ها در آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می کند: الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه ی مادر می تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن هاست. ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه ی هیچ گونه عمل و تصمیم گیری به فرزندان خود نمی دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی کفایتی و عدم شایستگی می کنند. این گروه فرمانبردار، مطیع و منفعل هستند. 8.      پیش بینی های منفی. اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می گذارد و به تدریج باعث می شود که فرزندشان نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد. 9.      توقعات نامعقول بیش از اندازه. بعضی از والدین توقعات و خواسته هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی های فرزندانشان پایه ریزی کنند. 10.  هیچ گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید وآنها را مقایسه نکنید. کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می کند و دیگری شکست می خورد ، دلیل نمی شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می شود. توانمندی های فعلی او را با توانمندی های خودش در گذشته مقایسه کنیم.